شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل… کجا دانند حال ما سبکبالان ساحل ها…
دیر زمانی نگذشته است، آن شبی که همراه با یارانش پای در معبر گذاشت و رفت. رفت اما تنها بازگشت. درست 30 سال به اندازه ی چشم برهم زدنی. ولی هنوز در کنار آن زندگان زندگی می کند.
همین است که کلامش بوی نی های سوخته ی مجنون را می دهد و بوی عطر خاک باران خورده ی شلمچه…
نگاهی به گذشته دارد و نیم نگاهی به حال، هرچه را از گذشته می بیند، با کلامی شیوا برای در روز می خواند و شده است حلقه ی وصل دو نسل و دو روزگار…
در روز سه شنبه ششم آذرماه 1397، همزمان با هفته ی بسیج مستضعفین، باری دیگر میهمان شهدای غواص بودیم.
طبق برنامه ریزی های صورت گرفته مبنی بر آشنایی دانش آموزان با فرهنگ جبهه و جنگ، هشت سال دفاع مقدس و زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدای عزیزمان و در راستای فعالیت های اجرایی ششمین یادواره ی یاران شیدایی، در روز دانش آموزان پایه ی یازدهم؛ کلاس 305، در یادمان یاران شهید؛ منزل راوی دفاع مقدس جناب آقای علیرضا دلبریان حاضر شدند و پای صحبت های شیرین و دلنشین ایشان نشستند.
# روحیه ی نوعدوستی، ساده زیستن و مقاومت- جز با روحیه ی بسیجی که همان اخلاص و بی توقعی است به استقلال نمی رسیم.
