نقش مشاور در سلامت روان دانش آموزان

معنا و مفهوم مشاوره و قلمرو آن

مشاوره یعنی بهره گیری از حاصل اندیشه های مولد و ارزشمند و استفاده از تجارب مفید ، موثر و پر برکت متفکران صاحب نظر ، کارشناسان بصیر و متعهد و عالمان عاقل و عامل در گسترده دانش افزایی، هدایت پذیری، انتخاب روشن ترین راهها و اتخاذ بهترین و موثرترین روشها در فرآیند تنظیم برنامه ها و فعالیت های فردی و حیات اجتماعی و رسیدن به ( فلاح ) و رستگاری و عاقبت به خیر.

مشاوره در لغت از ریشه (شور ) به معنای آشکار و روشن کردن یک موضوع است و در فرهنگ تعلیم و تربیت به معنی کسب نظر در زمینه تعاملات اجتماعی است. مشاوره فرآیندی است که در آن شخص طالب  ( مشور و مشورت ) برای آشکار شدن هر چه بهتر یک مسئله یا موضوع و انتخاب شایسته ترین شیوه ها و بایسته ترین.

کنشها و واکنش ها در امور فردی و مسئولیت های اجتماعی با مشاوران ذی صلاح به مشورت می پردازد .  ( انسان ) همانگونه گه به طور فطری محبت پذیر ، تشویق پذیر و تایید پذیر است ، مشورت پذیری نیز از نیازهای سرشتی انسان است. چرا که انسان همواره برای اطمینان از رفتارها و عملکرد های خود در عرصه های مختلف زندگی فردی و حیات اجتماعی نیازمند نظر مشورتی و یقیناً تاییدگرانه دیگران ، به ویژه الگوی های مطلوب ، محبوب و شایستگان جامعه است . تبلور اندیشه ها و رفتارهای نشأت گرفته از رایزنی گستردگی دامنه دانش بشری و یافته های روز افزون پژوهشی ، دستیابی به فناوری پیشرفته ، تخصصی شدن حیطه های اطلاعات ، پیچیدگی زندگی اجتماعی و مصونیت از لجام گسیختگی فرهنگی ، ضرورت مشاوره در امور مختلف را برای همه انسان های عاقل و دور اندیش ، بیش از پیش ، روشن می نماید .از این رو آدمی به دلایل و ضرورتهای گوناگون ، از جمله شناخت هر چه بیشتر خالق و روشهای جلب رضامندی حق تعالی ، انتخاب شایسته ترین اسوه ها ، و الگو های زندگی فردی و اجتماعی و رهنمون شدن به طریق صواب و صلاح و فلاح ، تشخیص و گزینش بهترین راه ها و شیوه ها ، اطمینان از عملکرد و رفتارها ، افزودن بر وسعت دانش و آگاهی ها ، استفاده از تجارب منطقی و ارزشمند عقل ، رها شدن از بن بست ها ، گشودن گره ها شکوفا کردن همه استعداد ها و خلاقیت ها و نیز تغییر نگرش ها و اصلاح رفتارها ، انتقال و اعتلا از وضع موجود به موقعیت مطلوب ، همواره نیازمند مشاوره و راهنمایی مستمر است . یک مشاوره موفق پیوسته در گرو برنامه مفید آموزشی و راهنمایی و روشنگری است. در حقیقت مشاور موفق کسی است که با روشنگری و ارائه اطلاعات مفید و روشهای موثر ، در حوزه شناختی و احساس مراجعان و فراگیران تغییراتی ایجاد کند ، با اصلاح نگرش ها و تعمیق بینش ها ، زمینه تبلور رفتارهای مطلوب را پدید آورد ، با قدرت فکری ، جامع نگری و خلاقیت ذهنی ، بن بست ها را بشکند و افق ها و روزنه های امید را در مقابل چشمان مخاطبان و مراجعان بگشاید و راه های حل یک مسئله را با رویکرد ها و نگرشهای واگرا و گوناگون مضاعف نماید. چرا که همه رفتارهای فردی و اجتماعی برخاسته از باز خورد ها و نگرشهای ماست و باورها و بینش های ما بستر شکل گیری رفتارهای ما می باشد.

از این رو مشاور موفق ، فهم و بصیر با عنایت به ماهیت رفتارها ، باورها و بینش ها را مورد توجه قرار می دهد و تلاش می کند که اجزای شناختی و احساس آن را در فضایی آکنده از صمیمیت ها و خوشا یندیها اصلاح نماید مشاور موفق سعی می کند با آمار ساختن اموری که احتمالاً از نظر مخاطب یا مخاطبان  پنهان است و نیز با تعیین حقیقت ها و روشن کردن راه های تازه ای که از نظر مشورت پذیران بوده است ، زمینه رشد مطلوب و آمادگی برای اندیشه و رفتار برتر را برای اهل مشورت فراهم آورد .

همه انسانها در هر مرتبه و مقامی که باشند ، از هر پایه تحصیلی ، مدارج علمی ، تخصصی که برخوردار باشند ، پدران و مادران ، معلمان و مربیان ، استادان و متخصصان و همه مشاوران به رغم داشتن کوله باری از تجارب فردی ، اجتماعی و حرفه ای در زندگی هدفمند و پویای خود ، همیشه نیازمند شور و مشورت با صاحبان اندیشه و خرد هستند. به سخن دیگر ، احساس نیاز به مشورت در انسان از نشانه های خرد گرایی و کمال و تحول مطلوب شخصیت است از این رو انسان های عاقل و اندیشمند بیش از دیگران خود را نیازمند مشورت می بینند و آنان که به کمال عقلانی میاندیشند ، همواره دوست می دارند که از منبع عقل و دانش و تجارب ارزشمند عقلا و خرد ورزان ، متخصصان و مشاوران بهرهمند شوند . اندیشمندان بصیر همواره فرآیند مشاوره را بهترین فرصت برای دانش افزایی ، تغذیه اطلاعاتی و استفاده بهینه از ثمر اندوخته های فکری و تجربی هوشمندان فطری و اعتلای قـدرت عـضـلانـی می دانند .

از نظر متفکران اسلامی ، انسان دارای عقل ( مطبوع ) و عقل ( مسموع ) است عقل مطبوع انسان امری فطری و عقل مسموع ، امری اکتسابی است که از طریق یادگیری و بهره مندی از نظریات اهل عقل و تجربه حاصل می شود . بعد فطری عقل در حالت اولیه آن به صورت بالقوه است و به تدریج در تعامل با محیط اجتماعی و اکتساب های محیطی به مرتبه عقل بالفعل که کمال آن است می رسد . از مهمترین عوامل ترقی عقل آدمی از مرتبه بالقوه به مرتبه فعلیت و کمال ، اندیشیدن و مطالعه ، یادگیری از الگو ها ، مصاحبت و مشاورت با صاحبان عقل و علم و تجربه در امور دین و تقوا و حیات هدفمند دنیاست . امام علی ( ع ) می فرماید :

حق علی العاقل ان یضیف الی رائه رای العقلاء و بضمم الی علمه علوم الحکماء. بر شخص عاقل لازم است که نظریه وآراء خردمندان را به رای خود بیفزایند و از دانش دانشمندان استفاده کنند.

آری شخص عاقل و هوشمند مدام در اندیشه دانش افزایی و آشنایی با معارف نو است و از اندوخته های علمی و تجارب دیگران بهره می گیرد و انسان اندک دان ، اما مغرور ، با عجب و غرور بیجا غالباً نسبت به دانش افزایی و بهره گیری از تجارب با ارزش اهل علم و نظر احساس بی نیازی می کند و یا می خواهد همه چیز را خودش تجربه کند ، حال آنکه هرگز چنین فرصت و توفیقی در حیات محدود خود نخواهد داشت .

بنابراین دانش افزایی از طریق مطالعه و رایزنی و مشورت و بهره گیری از مشاوره با دیگران از ویژگی های اهل خرد و صاحبان عقل و اندیشه برتر است . مولا علی السلام در تاکید این امر مهم می فرماید : حق علی العاقل ان یستدیم الا ستر شاد و یترک الا ستبداد . برای شخص عاقل و خردمند شایسته است که همواره با بهره گیری از علوم و تجارب دیگران در صدد هدایت و رشد و تعالی خود باشد و هرگز دچار استبداد و خود رای نگردد.

بنابراین از مهم ترین اصول مشترک اخلاقی همسران و پدران و مادر ، معلمان و مربیان ، در حریم خانه و نهاد مدرسه ، می بایست اعتقاد راسخ به امر شور و مشورت و بهره گیری از نظریات مشورتی مراجع مورد قبول ؛ کاشناسان بصیر و صاحب نظران فهیم و مرضی الطرفین در مسائل و مباحث فی ما بین و نحوه رفتار با کودکان و نوجوانان باشند. به دیگر سخن ، توجه به امر شور و مشورت می بایست به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر و مشی مطلوب تربیتی در متن زندگی خانوادگی و اجتماعی ما قرار گیرد. کودکان و نوجوانان ما باید از همان سالهای آغازین رشد و تحول خود با منش شورایی و مشورتی والدین در امور خانه و زندگی آشنا شوند و با آن خود بگیرند. کودکان و نوجوانان به نیکی می آموزند که ( مشورت ) در امور ، یعنی بهره گیری از اندیشه ها و عقول. آنها یاد میگیرند مه شور و مشاوره در کارها ، یعنی به حداقل رسانیدن آسیب پذیری ها و دستیابی به بهترین ها.

در خانواده هایی که میان پدر و مادر و فرزندان ، شور و مشورت در کارها رونق فراوان دارد ، همه اعضای خانواده با احساسی از خود ارزشمندی ، همدیگر را از سویدای دل مورد احترام و تکریم قرار می دهند و همواره با چهره ای متبسم ، پر نشاط و مصمم و انگیزه ای قوی و غنی در تکاپو هستند و با همه وجود به ایفای مسوولیت ها و انجام رسالت می پردازند. در چنین خانواده هایی بچه ها از بالاترین درجه مصونیت اخلاقی و رفتاری بر خوردارند ، چرا که در چشمان رفتارهای مستبدانه ، پر خاشگرانه و آمرانه رنگی ندارند و تکمین ها و تبعیت پذیری قبلی است و جلوه های محبت در همه جای خانه و در تمامی گفته ها و شنیده ها ، اندیشه و رفتارها نمایان است. خداوند منان در قران کریم ، از جمله ویژگیهایی بندگان مومن ، امیدوار و مطمئن به رحمت حق را در کنار ( اقامه نماز ) زندگی شورای بر می شمارد : ( والذین استجابو الربهم و اقامو الصلوه و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون ) و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند ، نماز را بر پا می دارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند.

و چه زیباست که چنین فرهنگ متعالی قرآنی ، یعنی تقید به شور و مشاوره در زندگی خانواده و اجتماعی ، به بایسته ترین  وجه و شایسته ترین صورت در میان همه ی خانوادها و در همه ی عرصه های زندگی به عنوان اصیل ترین اصول زندگی مشترک ،همواره تمرین و تجربه گردد .

به فرموده ی قرآن هر کس که نماز میخواند ، به چنین اصلی پای بند است و باید باشد و نمازگزاران سخن گویان با خدا سرایندگان سرود توحید و وارستگی همواره منادیان حق مروجان فرهنگ شورا و مشورت پذیری هستند .

 

بهداشت روانی :

فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف میکند :

((استعداد روان برای هم آهنگ و موثر کار کردن ، برای باز یابی تعادل خود ، توانایی داشتن))

سازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی را چنین تعریف می کنند :

((بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های  اجتماعی ، روانی و جسمی .

بهداشت تنها نبود عقب ماندگی نیست ))

در این تعاریف ، همان طور که ملاحظه میشود سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعاریف ، شخصی که بتواند با محیط خود اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و بطور کلی اجتماع خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت تعارض های خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب نا پذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود با شیوه ی نامتناسب و دور از انتظار بر خود کند ،از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد .

در سالهای اخیر ، انجمن کانادایی بهداشت روانی ، بهداشت روان را در سه قسمت تعریف کرده است : قسمت اول ، نگرش های مربوط به خود، قسمت دوم ، نگرسشهای مربوط به دیگران (با دیگران راحت بودن) و قسمت سوم ، نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی )

نگرش های مربوط به خود :

*تسلط بر هیجانهای خود

*آگاهی از ضعف های خود

*رضایت از خوشی های ساده

نگرش های مربوط به دیگران :

*علاقه به دوستی های طولانی و صیمی

*احساس تعلق به یک گروه

*احساس مسولیت در مقابل محیط انسانی و مادی

نگرش های مربوط به زندگی :

*پذیرش مسئولیت ها

*ذوق و توسعه امکانات و علایق خود

*توانایی اخذ تصمیمات شخصی

*ذوق خوب کارکردن

بهداشت روانی در خانواده :

خانواده گروه کوچکی است که از زن و شوهر یا فرزندان تشکیل میشود .

عضو خانواده بد ن ، یعنی ، در نوعی شبکه عاطفی سهیم شدن، به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن  ، تاریخ مشترک داشتن و به محیط زندگی خاصی عادت کردن .

اهمیت خانواده نیز به خاطر همین دست آورد هاست . خانواده اولین محیطی است که شخصیت کودک را شکل میدهد . خود این محیط در محیط گسترده تری تحت عنوان جامعه جای میگیرد . بنابر این ، خانواده به شدت از فرهنگ جامعه تاثیر می پذیرد و شکل می گیرد .

خانواده از این نظر اهمیت دارد که محل انتقال سنت هاست ، باورها و انواع شناخت هاست (از شیوه ی غذا خوردن تا افکار سیاسی ).

خانواده از طریق اجتماعی بار آوردن کودک ، میراث فرهنگ آماده تجربه شده به وسیله ی نسلهای گذشته را در اختیار کودک می گذارد ، همچنین برای او ایدیولوژ ی خاصی و دنیای ویژه فراهم می آورد. به طور کلی ، با خانواده است که کودک اولین قدم های اجتماعی شدن را بر میدارد و در نهایت به موجودی کاملا اجتماعی تبدیل می شود . خانواده اولین هویت اجتماعی فرد را فراهم می آورد . موقعیت والدین، موقعیت اجتماعی کودک را در بیست سال اول زندگی تعیین میکند .

محل سکونت خانواده به طور عینی ، بافت های اجتماعی و فرهنگی موثر بر کودک را مشخص میکند .

با لا خره ،شغل والدین ، کودک را در طبقه ی اجتماعی معینی جای میدهد.

نگرش های مختلف والدین در مورد فرزند خود ، بر حسب اینکه پسر باشد یا دختر ، به قبول نقشهای اختصاص داده شده به جنس کمک

می کند . مطالعات نشان میدهد که پسرها همیشه بیشتر از دخترها تشویق میشوند که رقابت کنند و هیجانهای واحساسهای خود را پنهان نگهدارند ، در حالی که دخترها تشویق میشوند که خون گرم باشند ، هیجانهای خود را آشکار کنند و پرخاشگری نکنند . این نقش ها از طریق اسباب بازی هایی که برای آنها فراهم می شود و انواع فعالیتهای دیگر ، آموخته می شود .

اشخاصی که در خرد سالی و کودکی از محبت های خانوادگی محروم مانند، به شدت احساس رنج می کنند.

بهداشت روانی در دوره ی نو جوانی :

نوجوانی را در دوره ی برزخ و دوره ی انتقال از کودکی به بزرگ سالی در نظر می گیرند . برخی روان شناسان ، دوره ی جوانی را دوره ی آشوب و استرس توصیف می کنند و تعارض ها و استرس های آن را به دگرگونیهای زمینی ، نسبت میدهند . در این دوره است که نوجوانان عقاید شخصی خود را بیش از پیش محکم تر و آشکار تر بیان می کنند . او تمایل دارد با دوستان خود درد دل کند ، آزادی عمل داشته باشد و برای تایید شدن دلیل بیاورد . او بطور دائم ، برای کسب هویت ، تلاش می کند و خود و اطرافیان را به تلاطم وا میدارد . نوجوان هم از خود و هم از دنیای بزرگ سالان شناخت تازه ای پیدا می کند .

دنیای بزرگ سالان را معمولا ریا کارانه ، فاسد و رو به زوال می داند . او آرمان جوست و معتقد است که وظیفه دارد دنیا را مطابق معیارهای خود ، عوض کند . نوجوان معمولا افکار پر شور ، تند و تیز سر نترس دارد ،زیرا هنوز به وسیله ی مشکلات زندگی تحقیر نشده یا محدودیت های آن را نشناخته است .

او باور دارد که میتواند کارهای بزرگ و خارق العاده انجام دهد . شناختهای تازه  نوجوانان موجب میشود که آنها باورهای والدین و حتی بزرگان جامعه را کنار بگذارند و گاهی به مبارزه با آنها بر خیزند .

اگر دوره ی نوجوانی بدون مشکل سپری شود ، نوجوان به بزرگسالان سالمی تبدیل خواهد شد و نقش بزرگ سالی خود را خوب ایفا خواهد کرد اما اگر در این گذار (دوره ی انتقال ) دشواری هایی به وجود آید ، بهداشت روانی نوجوانان از جاده ی اصلی منحرف و به بیراهه کشیده خواهد شد .

پنج قاعده ی کلی برای والدین :

–       فرزند خود را دوست داشته باشید

–       برای فرزند خود الگوی خوب داشته باشید

–       فرزند خود را آموزش دهید

–       به مسئولیت های خود آگاه شوید.

 

اصل کلی در بهداشت روانی:

اصل کلی در بهداشت روانی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و برای نیل به این منظور اصول زیر را باید به کار برد :

الف – اعتماد به نفس و احترام به شخصیت خود و دیگران .

ب- شناخت قدرت ، شایستگی ها و محدودیت ها در خود وافراد دیگر .

ج- دانستن اینکه رفتار انسانی معلول عواملی است و تابع تمامیت وجود اوست .

د- شناسایی احتیاجات ، غرایز و محرکهایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می گردد .

 

توصیه های روان شناسان برای داشتن روانی سالم تر:

1- آسوده باشیم و امور را به حال خود واگذار کنیم .

2- عدم وابستگی

اولین عامل که سلامت روانی انسان را به مخاطره می اندازد ،غفلت و احساس پوچی کردن است . یعنی انسان جایگاه خود را در این عالم هستی نشناسد و نداند که برای چه آمده ، کجاست و به چه منظوری هست .

پذیرش نوجوانان: یکی از ویژگی های والدین و اولیای موفق ، برخورداری از احساس پذیرش نسبت به نوجوانان است ، به نحوی متاسفانه اهميت بهداشت رواني به اندازه بهداشت جسماني نوجوان مورد توجه والدين و برنامه هاي بهداشت مدارس نبوده است .در حالي كه احتمال پيدايي مشكلات واختلات رواني در نتيجه تغييرات تسريع جسماني زيستي رواني و اجتماعي در دوره نوجواني كاملآ منطقي به نظر ميرسد .

شرايط باليني نوجوان:

بهداشت رواني نوجوانان به دليل تاثير ونفوذ الگوهاي رفتاري در بزرگسالي از اهميت والاي بر خورداراست برخي از شرايط باليني متداول در دوره نوجواني عبارتند از :

اختلال در توجه وتمركز حواس ،اختلالات شخصيتي،شناختي و عاطفي و رفتاري ،اضطراب،افسردگي ،دمدمي مزاج بودن،ابهام،اختلالات در خواب،اختلالات رواني وبي اشتهايي عصبي وغيره…بي شك شناخت ميزان وفراواني وشدت اين شرايط به پژوهشهاي وسيع وگسترده نياز دارد.

نقش خانواده در بهداشت رواني:

به طور كلي جامعه از به هم پيوستن خانواده ها تشكيل مي شود و خانواده يك واحد اجتماعي است كه در ضمن داشتن ويژگيهاي مربوط به خود و حفظ استقلال و وحدت و قدرت خانوادگي ، مقيد و محدود به رعايت مسائل و مقررات اجتماعي مي باشد و پيوسته تحت تاثير جامعه قرار دارد و در عين حال زير ساز و پايه بنيادي جامعه نيز هست تشكيل خانواده يك نياز فيزيولوژكي ، زميني ، رواني و اجتماعي است كه در انسان به نحوه قابل توجه و غير قابل مقايسه با ساير جانداران ، رشد و تكوين يافته و به صورت يك ضرورت حياتي در آمده است هر چند كه در انسان هاي اوليه هسته هاي ابتدايي تشكيل خانواده بنيان گذاري شده و اين امر ناشي از يك نياز فيزيولوژيك است ، لكن امروز نياز هاي عاطفي و رواني  و اجتماعی سهم بیشتری در تشکیل خانواده دارد . در حقیقت تشکیل خانواده ،نه فقط به منظور بقای نسل صورت میگیرد ،بلکه نیاز به هم زیستی و بهره گیری از توانایهای جسمی ،روانی و فکری افراد است که فردی را به تشکیل خانواده تشویق و ترغیب می نماید.

 

برقراری ارتباط مناسب با نوجوانان و جوانان :

در برقراری در ارتباط سازنده و مثبت با نوجوانان ،شناخت ویژگیهای زیستی ،روانی، اجتماعی ، تمایلات،نگرشها و نیازهای آنان ضروری است.در زمینه ی برقراری ارتباط با نوجوانان باید دانست که همه انسانها بخصوص کودکان و نوجوانان به روشهای ارتباطی مناسب والدین و مربیان جواب مناسب میدهند و میتوان در آنها رفتارهای دلخواه را ایجاد کرد . در غیر اینصورت و با یادگیری های یکنواخت و مداوم از نوجوانان ، والدین و مربیان آنها تیره میشود.

پذیرش نوجوان :

یکی از ویژگیهای والدین و اولیای موفق ،بر خورداری از احساس پذیرش نسبت به نوجوان است ،به نحوی که آنها بتوانند به راحتی با ایشان ارتباط بر قرار کنند و درباره ی مسائل مختلف صحبت و مشورت نمایند.

والدین و اولیای مدرسه باید با کلمات و لحنی مناسب ،پذیرش خود را نسبت به نوجوان نشان دهند تا از این طریق ،وی احساس اعتماد به نفس و استقلال نماید .برخی از والدین بدون آنکه متوجه باشند ،با دخالت و کنترل کردن کارهای نوجوان به صورت افراطی ،عدم پذیرش و تردید خود را نسبت به نوجوان بروز می دهند .این والدین ممکن است به وسایل شخصی فرزندشان دست بزنند،مرتبا از آنها در مورد رفت و آمدها و تلفنها سوال کنند و… .

ممکن است نگرانیهای والدین ناشی از اضطراب آنها باشد و نه رفتارهای نوجوان. درباره مسائل نوجوانان و جوانان و تصمیم گیریهایی که در امور مختلفی مثل انتخاب رشته تحصیلی و شغل برای آنها پیش می آید، روانشناسان و مشاوران می توانند کمک کننده ی مناسبی باشند تا از سر در کمی و بروز اشتباهات در این دوران کاسته شود.

  عوامل اجتماعي موثر در بهداشت رواني :

  • مدرسه

با پيشرفت علوم انساني وتاثير آن در موازين تعليم وتربيت امروز ، علماي آموزش وپرورش معتقدند كه تربيت كودك اگر مهم تر از تعليم دادن به او نباشد ، اهميت كمتري ندارد.

فلسفه تعليم و تربيت عصر ما با سالهاي گذشته متفاوت است ، بدين معني هدف آموزش و  پرورش تنها تعليم دروس و ساير مطالب فكري نيست ، بلكه پرورش  جسم و روان بطور كلي ، منظور نظر است .

  • معلم

مهم ترين و موثرترين فرد در هر موسسه تربيتي عبارت است از معلم.

اين حقيقت مسلمي است كه اغلب سرپرستان مدترس و اولياي كودكان فراموش ميكنند . به دليل اهميت فوق العاده معلم ، لازم است بدانيم كه او داراي چه نوع صلاحيت عامي و شخصي است .

رانكين در يكي از تحقيقات خود در اين مورد وجود مشخصات زير را در يك معلم خوب ، ضروري مي داند ، البته توصيف معلم خوب در اين بحث ، از لحاظ نوع تاثير در بهداشت رواني كودك است .

1- معلم خوب ، كودكان و نوجوانان را دوست مي دارد . اين حقيقت به قدري اصولي و ساده است كه به نظر از بديهيات ميرسد ، ولي در مواقع مهمترين اصل تعليم است .

2- معلم خوب بايد از لحاظ رواني سالم و رفتارهاي او سرمشق كودكان باشد .

3- معلم بايد رابطه ميان تعليم و تربيت و بهداشت رواني را بداند .

4- معلم خوب بايد اطلاعاتي در مورد چگونگي رشد جسمي و رواني كودك داشته باشد و با روشهاي مختلف بتواند بر حسب اقتضاي جسماني و رواني آنان رفتار كند .

5- معلم بايد سعي كند تا كودك را در بحرانها و مسائل عاطفي خانوادگي و اجتماعي كمك نمايد .

6- معلم دقيق مي تواند كودكاني را كه داراي مشكلات شديد رواني هستد ، بشناسد و آنها را به مراجع صلاحيت دار راهنمايي كند .

چنانچه در بالا ذكر شد ، مهمترين شرط معلم خوب از لحاظ بهداشت رواني اين است كه او با كمال صميميت و خلوص نيت ، كودكان را دوست بدارد و از رفتار آنان آزرده نگردد ، بلكه باصبر و حوصله و خوشرويي سعي كند به عمق مشكلات پي ببرد در حل اين مسائل تا حد ممكن بكوشد .

 

جمع آوری کننده مطلب: مشاورین محترم پایه های دهم و یازدهم؛ سرکار خانم کرمی و سرکار خانم ناصری

تایید کننده مطلب: مدیریت محترم آموزشگاه؛ سرکار خانم ملائکه


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 1/20